شعر معلم / محمد علی رضاپور (بابل)
يکی گفتا : خوشا حال معلم
که دید از دور، احــــوال معلم
که تابستان ،چنان کـاری ندارد
دو هفته عیدهم خوش بگذراند
و روزی بر کلاس افتاد کارش
گذشت ازحرفِ بس بی اعتبارش
معلم بود و ،سی شاگرد، يک جا
انرژی هاي گرداگرد ، يک جا
سوال و شیطنت،هر سو روان بود
وآن صبر عجیبش، بی کران بود
تو، کم می آوری در خانه ی خود
ز کار بچه ی جانانه ی خود
معلم، سی برابر کار دارد
ببین مسوولیت ، بسیار دارد
و با مدرس
درباره این سایت